مهشید صحی زاده

استادیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1404/08/27

مهشید صحی زاده

هنر و معماری / مهندسی شهرسازی

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. سنجش عوامل موثر بر ارتقای کیفیت فضاهای شهری در چهارچوب سیاست بازآفرینی شهری
    1403
    هدف: امروزه با توجه به تنزل کی ف یت عرصه های عمومی وحضور مردم در فضاهای شهری، کیفیت مح یط و فضاهای باز عمومی بیشتر از پیش اهمیت یافته است. بحران کیفیت، در حال حاضر یکی از چالشهای عمده شهرهای می باشد. با توجه به اهمیت مساله " کیفیت" به نظر می رسد چنانچه برنامه ها و مداخلات کالبدی در شهرها، همچون گذشته بدون توجه لازم به دانش طراحی شهری و بدون ملحوظ نمودن نظام مند آن در مراحل مختلف تصمیم گیری صورت پذیرد، هیچگونه تضمینی برای دست یابی به محیطهای دارای کیفیت طراحی شهری مطلوب وجود نخواهد داشت. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی و پیمایشی بوده و از نظر هدف کاربردی می باشد. که به شیوه ی کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است، به این صورت که جهت جمع آوری اطلاعات از کتابها، مقالات و پایگاههای علمی معتبر و پژوهشی استفاده شده و جهت تهیه نقشه ها و تجزیه و تحلیل آن نیز از پرسشنامه و spss و Arc GIS بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش حدفاصل میدان کرج تا شهدا در خیابان شهید بهشتی کرج بوده است. نتیجه گیری : در نتیجه شاخص هایی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی_ فرهنگی و اقتصادی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. باید بطور قابل توجه ی در پروژه های بازسازی شهری آینده در شهر کرج در اولویت قرار گیرند تا به پایداری منجر شوند.
  2. بررسی مولفه های سازنده منظر بویایی با تاکید بر ارتقای کیفی فضای شهری (نمونه موردی:شهر اراک )
    1403
    طراحی شهری در ایران غالباً به کیفیت های بصری و عینی متمرکز است و از اهمیت ارتقای کیفیتهای حسی، بهویژه منظر بویایی، غفلت شده است. این پژوهش به دنبال شناسایی و تدوین مدلی برای بهبود کیفیت فضاهای شهری از طریق ارتقای منظر بویایی در شهر اراک است. عدم وجود مدل منسجم در ادبیات پژوهش، ضرورت این مطالعه را دوچندان میکند. به همین منظور این پژوهش درصدد فهم و تدوین مدل زمینهای سازوکار بهبود کیفیت فضاهای شهری بخصوص شهر اراک از طریق ارتقا منظر بویایی است. الگو واره این پژوهش کیفی بوده و با استفاده از روش گرندد تئوری انجامشده است و در جهت جمعآوری دادههای پژوهش با متخصصان، مدیران شهری و ساکنان صحبت شده است. سپس نتایج پژوهش با نرمافزار MAX Q DA تجزیهوتحلیل شده و کدگذاری باز، محوری و انتخابی و تولید تدوین مدل انجامشده است. طبق نتایج، شرایط علی این پژوهش شامل "وضعیت بحرانی منظر بویایی"، "ضعف منظر بویایی در مقیاس خرد" و " ضعف منظر بویایی در مقیاس کلان" است. با مشاهده مدل این موضوع برداشت خواهد شد که مقولههای علی این پژوهش منجر به ایجاد گزاره " منظر بویایی: کیفیت ساده با فرآیند تحقق پیچیده" بهعنوان پدیده هسته پژوهش خواهد شد، چراکه شرایط علی پژوهش نشان میدهد که منظر بویایی شاید بهظاهر مفهومی ساده باشد اما تحقق ان پیشنیازهایی دارد که فراهم کردن ان ها بهسادگی امکانپذیر نیست. تحقق پدیده هسته این پژوهش، نیازمند تحقق راهبردهایی است که شامل مواردی نظیر "گلها و گیاهان: همبستگی با طبیعت در قلب شهر"، "مراقبت فضایی: نگاهی جامع به ارتقای زیبایی و عملکرد شهری"، "هماهنگی سیاستها و اقدامات برای بهبود منظر بویایی شهری"، "مدیریت توام با نظارت و کنترل" و "ترکیب معماری، فناوری و سلامت در ارتقای منظر بویایی شهری" میشود. مدل زمینهای مذکور معتقد است شرایطی درزمینه پژوهش شامل "هماهنگی با تنفس شهر"، "سمفونی بویایی: هنر ترکیب و هماهنگی بوها در منظر شهری" و "هماهنگی عناصر بویایی با ریتمهای طبیعی و انسانی" وجود دارند که بر راهبردهای پژوهش تاثیرگذار هستند. همچنین این مدل معتقد است مفاهیمی در قالب شرایط مداخلهگر شامل "راهکارهایی برای تبدیل کمبود به فرصت در مناظر شهری"، "همزیستی بویایی: روایتی جدید از ارتباط انسان و محیط در شهرها"، "آفرینش فضا: بازطراحی و احیای فضاهای شهری" و "نغمههای بویایی در ترویج و حفظ فرهنگ" وجود دارند که میتوانند راهبردهای پژوهش را تسهیل و یا محدود کنند. درنهایت بر اساس مدل به دست آمده، تحقق راهبردهای پژوهش منجر به رخ دادن پیامدهایی نظیر "ساختاردهی منظر بویایی برای آرامش و رفاه روانی شهروندان" و "طراحی منظر بویایی برای ارتقای رضایت شهروندان و کیفیت زندگی" خواهد شد. به عبارتی این مدل بیان میکند که تحقق ارتقا کیفیت منظر بویایی منجر به بهبود کیفیت فضاهای شهری شده و این اتفاق خود موجب رفاه روانی، جسمی و همچنین افزایش رضایت و کیفیت زندگی شهروندان خواهد شد. درنهایت بر اساس نتایج به دست آمده، سند طراحی فضاهای شهری اراک بخصوص بافت مرکزی این شهر بر اساس ارتقا منظر بویایی تدوینشده است.
  3. تبیین چهارچوب های طراحی پارک جیبی در فضاهای گمشده شهری (مطالعه موردی: منطقه 5 کرج)
    1403
    در دهه های اخیر، رشد بی رویه کلانشهرها از جمله تهران، مشکلات متعددی را ایجاد کرده است و باعث ایجاد یک سری فضاهای شهری رها شده در سطح شهر شده است. این فضاهای رهاشده شهری، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی، کالبدی و امنیتی زیادی را در شهرها ایجاد کرده است. این زمینها در دیگر کشورها با نامهایی چون زمین های قهوهای، فضاهای رهاشده، فضاهای باقیمانده و خلاء شهری شناخته میشوند که با توجه به سیاست های رشد شهری و با هدف استفاده ی کمتر از زمینهای سبز، مورد مطالعه قرار می گیرند. گسترش اینگونه فضاهای تعریف نشده یا رها شده به نوعی زوال شهری میانجامد. در شهرکرج نیز گونه- هایی از فضاها یافت میشوند که تعریف خاصی برای آنها ارائه نشده است. در سالهای گذشته تبدیل زمینهای رهاشده به پارک و فضای سبز، تا حدی به افزایش فضای سبزدر سطح شهر کمک نموده و فضایی برای تعاملات و ارتباطات اجتماعی ساکنان محله مهیا نموده است.در واقع پاکت پارکها به عنوان یکی از بهترین راه حلها برای استفاده بهینه از این فضاهاست. طراحی مجدد این فضاها به عنوان پاکت پارک نیازمند یک سری چهارچوب میباشد که این پژوهش به بررسی چهارچوب های لازم برای طراحی پاکت پارکها می پردازد. شیوه جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت مصاحبه با سه گروه استفاده کنندگان ، مدیران و متخصصان شهری بوده است و از روش آمیخته یعنی کمی و کیفی به صورت همزمان استفاده شده است. نتایج حاصل از مصاحبهها حاکی ازآن است که مهم ترین معیارها برای تبیین چهارچوبهای یک پارک جیبی عامل اندازه،مقیاس،دسترسی و پیاده روی ،تنوع فعالیت ، جذابیت بصری و ایمنی و امنیت میباشد.توقعات بیشتر مردم از یک پارک جیبی فضایی ایمن و امن برای گذراندن اوقات فراغت میباشد. اجرایی شدن این پژوهش در صورتی امکان پذیر است که برنامه ریزی برای ایجاد نوع این پارک ها در طرح های جامع و یا تفصیلی گنجانده شود و نیازهای استفاده کنندگان از پارک نیز سنجیده شود تا مردم در طراحی و نگهداری پارک مشارکت داشته باشند تا این پارک به فضایی کارآمد جهت استفاده مردم تبدیل شود.