Faculty - دانشکده هنر و معماری
Associate Professor
Update: 2025-11-18
Ali Binandeh
Faculty of Art and Architecture / Department of Archeology
P.H.D dissertations
-
تحلیلی نو بر اشیاء مفرغی لرستان بر پایه باستان شناسی ساختار گرایانه
2024باستانشناسی همواره با استفاده از دادههای مادی به دنبال بازسازی تاریخ و فرهنگ مردمان گذشته بوده است. این دادههای مادی به عنوان مواد فرهنگی، نشانههایی از گذشتگان؛ حامل مفاهیمی از مردمانی هستند که این آثار را ساخته و مورد استفاده قرار دادهاند. حال با تعریف مواد فرهنگی به عنوان نشانههایی از گذشته این امکان وجود دارد تا با استفاده از روشهای علمی نشانهشناسی، اقدام به فهم فرهنگ گذشتان با استفاده از نشانههای برجای مانده از ایشان کنیم. یکی از روشهای علمی نشانهشناسی، نشانهشناسی ساختارگرایانه دوسوسور است که بر اساس اصول ساختارگرایانه پایهگذاری شده است. این شیوه در ترکیب با ساختارگرایی رهیافتی را تحت عنوان باستانشناسی ساختارگرایانه در دهه 60 میلادی وارد مباحث باستانشناسی کرده است. حال آن که این رهیافت با مزیتهایی که در مطالعات باستانشناسی بخصوص خوانش دادههای نمادین در باستانشناسی دارد. شیوه کاربرد این رهیافت در خوانش مواد فرهنگی بدین شکل است که در ابتدا میبایست یک مجموعه مرتبط از دادههای فرهنگی تعریف گردد که از اصلیترین ویژگی آنها همزمانی آنها خواهد بود تا امکان مطالعات ساختارگرایانه را فراهم آورد. پس از تعریف مجموعه همزمان نوبت به توصیف مواد فرهنگی به عنوان پدیدههای مرتبط به هم میرسد تا از توصیف این آثار به یک تعریف از آنها و سپس به قوانین و الگوهای ارتباطی بین این آثار دست یابیم تا به ادراکاتی از حقیقت این دادهها نائل آییم. از دیگر ابزارهای ساختارگرایانه تضادها و دوگانگیهای متقابل است که باعث آشکار شدن ارزشها و مفاهیم دوگانه در نظامهای ساختاری ایجاد شده از مواد فرهنگی میشود. از دیگر اصولی که در ساختارگرایی وجود دارد و به واسطه آن امکان خوانش دادههای فرهنگی باستانشناسی به وسیله آن وجود دارد اصول همنشینی و جانشینی در مجموعه مواد فرهنگی است که با شناسایی این دو گروه در مجموعه تعریف شده گام بزرگی را در شناخت و نشانهشناسی مواد فرهنگی گذشته به دست خواهیم آورد.
-
بررسی استقرارهای عصر آهنIII دشت ارومیه
2023عصر آهن با ویژگی هایی همچون سیل مهاجرت آریایی ها به فلات ایران و به تبع آن تغییر در مظاهر فرهنگی و اجتماعی و نیز ظهور اوّلین قدرت های ایرانی (طلایی، 1385: 34) و تشکیل اوّلین پادشاهی ها مانند ماد و مانا در محدوده ای از فلات مرکزی تا شمال غرب ایران و روابط آن ها با قدرت های مجاور مانند آشور و اورارتو که پیامد آن به بیانی، ورود ایران به دوران تاریخی تلقّی می شود (طلایی، 1387: 1)، جایگاه بسیار ویژه ای در مطالعات باستان شناسی ایران و کشورهای مجاور دارد. در این میان، شمال غرب ایران که در طول تاریخ به مثابه ی محلّ تلاقی شاهراه های مهاجرت اقوام گوناگون عمل کرده است، نقطه ی برخورد اقوام و ملل مختلف بوده و دارای تنوّع فرهنگی و تاریخی بسیار زیادی بوده که همین خصیصه باعث شده است فصل خاصّی از مطالعات باستان شناسی ایران را به خود اختصاص دهد (واندنبرگ، 1348: 56). این منطقه و مخصوصاً حوضه ی غربی و جنوبی دریاچه ی ارومیه به دلیل همجواری با دولت های مقتدر نیمه اوّل هزاره ی اوّل ق.م (عصر آهنII و III) من جمله آشور، اورارتو و مانا و تأثیر بسزای این همجواری در شکل گیری اوّلین پادشاهی ایرانی تبار در مطالعات عصر آهن شمال غرب ایران جایگاه ویژه ای دارد.
Master Theses
-
تحلیل الگوی استقراری دوران مس وسنگی دشت کنگاور
2025دشت کنگاور با مساحت حدود 800Kmمربع و میانگین ارتفاعی 1500 متر از سطح دریا در میان کوههای اطراف مصور شده است، این دشت یکی از دشتهای شرقی زاگرس مرکزی است که طی سالهای 1961 تا 1964 مورد مطالعه هیاتهای مختلف قرار گرفت که در بررسی سال 1353 توسط هیاتی به سر پرستی یانگ و رهبر محوطههای فراوانی شناسایی شد که بعدها توسط هیاتهای دیگری از جمله بررسی سال 1380 توسط محمدی فر و مترجم حدود 137 محوطه شناسایی و ثبت شد که از این میان حدود 54 محوطه مربوط به عصر مس و سنگ میباشد.با توجه به اهمیت عصر مس و سنگ در مطالعات پیش از تاریخ در کل دشت شرایط برای تشکیل استقرارهای مس و سنگی را فراهم میکند. در این پژوهش استقرارهای این دوره مطالعه شدهاند . در پژوهش حاضر میزان ارتباط استقرارهای مس و سنگی و عوامل زیست محیطی مورد سنجش قرار گرفته است ، که بر اساس آن با توجه به منابع طبیعی فراوان و شرایط زیستی مجموعه عوامل زیستی نقش بسیار پر اهمیتی را در شکل گیری استقرارهای انسانی در هر دوره زمانی ایفا میکند ، از این رو در مطالعات باستان شناسی علاوه بر مطالعه تاثیر عوامل زیستی برشکل گیری استقرارها ، میزان تطابق این استقرارها با عوامل زیستی نیز مورد بررسی قرار میگیرد بنابراین تحلیل الگوی فضایی پراکنش استقرارها در سایه مسائل مهمتری از جمله مسائل اقتصادی ، اجتمایی و جمعیتی قابل مطالعه است. که با استفاده از ترسیم الگوی استقراری، محوطههای مس و سنگی دشت کنگاور براساس شرایط زیست محیطی از جمله منابع آبی، مسیرهای ارتباطی، حاصلخیزی و پوشش گیاهی، ارتفاع از سطح دریا، شیب و ... شکل گرفته است و همچنین نتایج بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که بخشی از محوطههای شناسایی شده در پژوهشهای پیشین در مطالعات اخیر بازیابی نشدهاند و برخی از آنها دچار تییر اساسی شده بودند ، از این روایجاد یک رابطه منطقی میان استقرارهای بزرگ و کوچک پیرامون آن ، ارتباط فرهنگی میان آنها و تعیین سلسله مراتبی آن به درستی قابل ارزیابی نیست .
-
گونه شناسی و تطبیق گورهای کلان سنگی(هزاره دوم ق.م) منطقه گیلان با مناطق همجوار
2024از حدود اواخر مس و سنگ و به تدریج و همراه با تفاوت در نواحی مختلف ایران سنت تدفین در زیر کف خانه ها منسوخ شد و سنت جدید تدفین در گورستان مرسوم گردید. در این بین گروه های مختلف انسانی در مناطق جغرافیایی دور و نزدیک به هم، هر یک به شیوهای خاص این سنت را به اجرا می گذاشته اند. با شروع عصر آهن شرایطی پیش آمد که مجددا شیوه کوچگری در بین جوامع انسانی روز به روز افزایش یافت. منطقه گیلان به دلیل برخورداری از پتانسیل های بالای محیطی، منابع غذایی دریایی و کوهستانی ، وجود چراگاه های فراوان و اعتدال آب و هوایی، شرایط زیست را از دیرباز برای سکونت گروه های مختلف انسانی فراهم آورده است و از کانون های تحولات در هزاره های دوم و اول ق.م بوده است. در این پژوهش تحلیل گونه شناختی معماری گورهای کلان سنگی عصر مفرغ پایانی و آهن محوطه های باستان شناختی منطقه ی گیلان مورد مطالعه قرار گرفته است. در این زمینه سعی بر این است که معماری گورهای کلان سنگی حوزه مورد مطالعه به لحاظ ساختار معماری و ریخت شناسی در آن ها مورد مطالعه قرار گیرد. در اینجا، با مطالعه داده های حاصل از گورستان های کاوش شده ی مربوط به عصر پایانی مفرغ و عصر آهن در منطقه گیلان، شاخص هایی از قبیل نوع گور، مواد و مصالح مورد استفاده در آن ها، گور نهاده ها و رابطه ی گور ها با طبقات اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرد تا بدین طریق، ارتباط آن با مسائل آیینی، اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی و نهایتاً برهمکنش های فرهنگی درون و برون منطقه ای در این حوزه در هزاره دوم و اول ق.م آشکار گردد. چنین فرایندی با مقایسه داده های حاصل این حوزه با سایر حوزه های باستان شناختی چون گورستان های شمالغرب ایران، غرب ایران و سایت های همجوار در ماورا قفقاز امکان پذیر خواهد بود که تمامی آن ها از دید این پژوهش به دور نمانده است. این تحقیق از جمله پژوهش های اسنادی با رویکرد توصیفی تطبیقی است و روش جمع آوری اطلاعات آن به شیوه کتاب خانه ای با رویکرد کیفی و کمی انجام پذیرفته است. در این راستا گزارشات منتشر شده از حفاری های علمی در حوزه مورد مطالعه مهم ترین منابع به حساب آمده اند. در این پژوهش نتایج حاصله به این صورت است که در گورستان های منطقه گیلان به لحاظ معماری و ریخت شناسی دو نوع گور کلان سنگی(دلمن و چهارچینه ای با پوشش کلان سنگی) وجود دارد. بر اساس معماری ویژه، گور نهاده ها و ... به احتمال زیاد صاحبان گور های کلان سنگی در منطقه ی گیلان جز طبقات بالای جامعه ی مفرغ پایانی و آهن بوده اند. مطالعه تطبیقی صورت گرفته در این پژوهش راجع به گونه شناسی و ساختار گور های کلان سنگی حوزه مورد مطالعه با اطلاعات حاصله از مناطق همجوار نتایج خوبی از اشتراک و افتراق در سنت های تدفینی را نشان داده است. در حقیقت در ساختار کلی قبور، مناطق مورد بررسی دارای تشابهات زیادی هستند ولی در برخی جزئیات اختلافاتی را نیز نشان می دهند. به طور کلی وجود چنین اشتراکاتی در این حوزه می تواند به سبب عواملی چون اقوام مشترک، خاستگاه های مشترک، تعاملات فرهنگی و... باشد و وجود افتراق در معماری قبور را نیز می توان در ارتباط با تاثیرپذیری اقوام حوزه های مورد بررسی از فرهنگ اقوام بومی، تعملات فرهنگی ،طبقات اجتماعی و محیط زیست نسبت داد.
-
طبقه بندی و گونه شناسی سفالهای عصر آهن I در شمالغرب فلات ایران
2022در باستان شناسی ایران عصرآهن دارای جایگاه ویژه ای است این دوران آغازگر روند فرهنگی و تاریخی است. این فرهنگ را در شمالغرب ایران بر اساس سفال خاکستری سیاه آن می شناسند. این دوره از 1500 پ.م آغاز و تا1200پ. م ادامه داشته است. گاهنگاری شمالغرب ایران عمدتا بر اساس نتایج کاوش محوطه های است که در اطراف دریاچه ارومیه واقع است. در عصرآهنI سنت سفالگری جدید که همان سفال خاکستری غربی قدیم است در بیشتر نواحی شمالغرب شمال ایران مسلط می شود. فرضیه های مختلفی در مورد فرهنگ عصرآهن ایران بیان شده است. آنچه برای متخصصین و کارشناسان عصرآهن اهمیت دارد چگونگی مواد خام مورد استفاده و زیر بنای تشیل این فرضیه هاست. در باره سفال های عصرآهن I یانگ و مدودسکایا تحقیقاتی انجام داده اند. ازجمله سفال های شاخص عصرآهن I میتوان به : ظروف لوله دار، لیوانهای پایه دار، کاسه های کرم شکل، فنجانها، ظروف های منقوش داغدار و شیاری شکل و در بعضی موارد نقوش کنده اشاره کرد.
-
مطالعه روند تغییرات در سنت های تدفین از دوره مفرغ میانی تا عصر آهن I در شمال غرب ایران
2021از مهمترین داده های منسجم باستان شناسی که بیشترین اطلاعات را در مورد جنبه های معنوی فرهنگ های پیش از تاریخ فراهم می کند، گورهای پیش از تاریخ و سنت های تدفین است. از طرف دیگر، گورها و اشیای درون آن ها را می توان شکلی زنده از لحظات خاص زندگی جوامع گذشته دانست. علاوه بر این گورها و شیوه های تدفین اطلاعات زیادی در مورد زمان شناسی، مردم-نگاری، مردم شناسی، روابط اجتماعی و اقتصادی و طبقات اجتماعی در اختیار محققان قرار می دهد. قبرها و سنت های تدفین از مهمترین داده هایی است که بیشترین اطلاعات را در مورد جنبه های معنوی ارائه می دهد. بر این اساس، دفن و سنت های مربوط به آن بازتابی از جنبه های معنوی و آیینی فرهنگ های بشری است و دفن ها در بازسازی جوامع و طبقات اجتماعی نقش مهمی دارند. یکی از مناطق مهم جغرافیایی در ایران که تعاملات فرهنگی بین دوره ها و روند تغییر و استقرار و نیز روند سنت های تدفین را نشان می دهد، منطقه شمال غربی ایران است. در این پژوهش سعی بر این است تا با مطالعه انواع قبور در محدوده مطالعاتی شمال غرب ایران از لحاظ ساختار فرهنگی، سازه معماری، شیوه های تدفین، اشیای داخل قبور و حالت های اسکلت تا حدودی به بررسی تغییرات ایجاد شده از دوره مفرغ میانی تا عصر آهن پرداخته شود. مهمترین سوالاتی که در این تحقیق مطرح می شود عبارتند از: 1) مولفه های فرهنگی و اعتقادی بر سنت های تدفین عصر مفرغ میانی تا آهن I شمال غرب ایران چه تاثیراتی داشته است؟ 2) سنت های تدفین در دوره مغرف میانی تا آهن I نسبت به یکدیگر چه تغییرات و تحولاتی یافته است. 3) پایگاه اجتماعی و طبقاتی صاحبان گورها در عصر مفرغ دوره آهن I چگونه ارزیابی می گردد؟ در این تحقیق جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای (اسنادی، گزارش های کاوش های باستان شناسی و بررسی ها) و میدانی و به روش تحلیلی – توصیفی و استقرایی بوده است. با توجه به گونه های مختلف گورستان ها و ساختارهای متفاوت فرهنگی از دوره فرهنگ مفرغ میانی تا عصر آهن I به مقایسه و تحلیل آن ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به اعتقادات و فرهنگ متفاوت مردمان مفرغ میانی تا عصر آهن I، سنت های تدفین نیز در طی این دو دوره نسبت به هم تغییراتی می یابد. گونه شناسی گورهای مفرغ میانی تا عصر آهن I بین منطقه شرق دریاچه ارومیه و غرب آن تفاوت هایی دارد که به مبحث زندگی کوچ
-
بررسی نقوش سماوی (خورشید و ماه) در سفالینه های پیش از تاریخ ایران
2021نمادها بخشی از آثار غنی فرهنگی در هر کشور و آیین هستند، و فرهنگ ملت ها را از زمان های گذشته تا به حال در دسترس ما قرار می دهند. نمادگرایی و بهره گیری از مضامین رمز پردازانه سماوی یکی از ابزار های دانش کهن سرزمین ایران است که از قدیمی ترین و اصولی ترین شیوه های بیان مفاهیم آیینی، فرهنگی، اجتماعی و سنتی در هنر سفالگری محسوب می شود. نمادهایی سماوی که پس از طی قرون متمادی بدست آمده اند، نشانگر تفکرات، آرزوها، ترس ها و رویاهای نژادهای مختلف بشری در طول تاریخ هستند و دارای مفاهیمی فراتر از مرزهای ارتباطی می باشند. نوشتار حاضر، پژوهشی بنیادی- نظری با رویکردی تاریخی، هنری به شیوه توصیفی- تحلیلی و مستند به منابع مکتوب است و هدف آن بررسی الگوی های نمادپردازانه مرتبط با نقوش سماوی در سفالینه های پیش از تاریخ ایران است. هر نماد به عنوان یک علامت ساده در ژرفای خود دارای مفهومی خاص بوده که بررسی این مفاهیم برای هر انسان رموز زندگی و هستی را یادآوری می کند و از کنار قرار گرفتن این رموز فرهنگ های گذشتگان بازسازی می شود. انعکاس نمادگرایی با مضامین نقوش سماوی در هنر سفالگری مناطق مختلف فرهنگی در پیش از تاریخ در فرم های مختلف گیاهی، حیوانی، اساطیری، هندسی بکار گرفته شده اند، که هم از زیبایی برخوردار بود و هم رنگ دینی داشته است.
-
مطالعه بقایای استخوان جانوری تپه قلعه ننه ی مریوان
2021ﺗﭙﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﻧﻨﻪ در ﺷﻤﺎل ﻏﺮب اﻳﺮان در ﻓﺎﺻﻠﻪ 63 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮی ﺷﻤﺎلﻏﺮب ﺳﻨﻨﺪج و در ﻓﺎﺻﻠﻪ 16 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮی ﺟﻨﻮب ﺷﺮق ﻣﺮﻳﻮان ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. این تپه در تابستان 1397 مورد کاوش باستان شناسی قرار گرفت و در طی آن، لایه های مربوط به دوره های مس و سنگ میانی و جدید، دوره ی اوروک، مفرغ، عصر آهن و اشکانی یافت شد. از این کاوش ها تعداد 1786 استخوان بدست آمد که از این تعداد 51 قطعه مربوط به جمجمه ی یک انسان و 1735 قطعه نمونه ی جانوری بود. بیشتر این بقایا از لایه های مربوط به مس و سنگ میانی تا اشکانی بدست آمدند، لایه های مربوط به عصر آهن فاقد بقایای استخوانی بود و از دوره ی اشکانی نیز 42 قطعه استخوان بدست آمد. روش مطالعه ی بقایای جانوری مبتنی بر روش های باستان جانورشناسی ارائه شده در مقالات و کتب مرجع این رشته می باشد. طیف جانوری شناسایی شده در این مجموعه شامل: نرم تنان، گوسفندسانان (بز و گوسفند اهلی و وحشی) 15.5%، نشخوار کننده کوچک 30.1%، گاو اهلی 12.3%، اسب سانان 0.2%، گوزن 1.6%، گراز 0.7%، خرس قهوه ای 0.9%، سگ سانان (گرگ یا شغال) 0.2%، گوشتخواران 1%، خرگوش 0.2% و پرندگان 0.3% می باشد. حدود 66.5% از گونه های شناسایی شده در این محوطه به دام اهلی و 33.5% به گونه های وحشی شکار شده نسبت داده شد. نتایج بدست آمده از مجموع بقایا، نوعی اقتصاد معیشتی مبتنی بر پرورش گونه های بز، گوسفند و گاو اهلی به همراه شکار گونه های وحشی برای تأمین گوشت مصرفی و کالاهایی مانند خز را نشان می دهد، لازم به ذکر است که نسبت فراوانی گونه های گاو اهلی و گوسفندسانان در دوره های مس و سنگ میانی و جدید، اوروکی و مفرغ بسته به راهبردهای معیشتی در هر دوره، متفاوت بوده است. با در نظر گرفتن بقایای معماری و مقدار ثابت و بالای گاو اهلی در تمام ادوار این محوطه، استقرار در این سایت از نوع دائمی تشخیص داده شد. با توجه به طیف جانوری شناسایی شده در این محوطه و نتایج گرده شناسی زریبار، زیست بوم قلعه ننه و دشت مریوان متشکل از پوشش گیاهی گسترده ی جنگل- استپ بلوط به همراه رودخانه های سطحی بوده است و میزان بارش، حداقل در دوران مس و سنگ جدید از 600 میلی متر کمتر نبوده است.
-
فرهنگ عصر مفرغ دره رودخانه بشار (کهگیلویه) براساس یافته های باستان شناسی تپه کردلاغری
2020دره بشار یکی از مهمترین و بزرگترین دره های زاگرس جنوب غربی است که در دامنه جنوبی رشته بلندیهای دنا قرار دارد و رود بشار در راستای جنوب شرقی شمال غربی در آن جریان دارد؛ رودی که دورترین و درازترین شاخابه کارون شمرده میشود. این دره و دره های پیرامونی آن، یکی از مهمترین مراکزی می باشد که گروهها و قبایل کوچرو منطقه را در خود جای داده اند. این دره بزرگ را رشته بلندی ها و دره های تنگ و ژرف کوچک و بزرگی در شمال و جنوب دربرگرفته اند که پوشیده از جنگلهای بلوط و بَنِه اند. چشمه سارها و رودهای زیادی در این دره ها جریان دارد که در مجموع حوضه آبریز بشار را شکل میدهند. تپه کرد لاغری درفاصله تقریبی 700متری از رود خانه بشار قرار دارد.سطح تپه بر اثر خاکبرداری مورد تخریب قرار گرفته است. علی رغم وجود جنبه های غالب بومی در سفال های یافت شده از بررسی سطحی محوطه کردلاغری، بسیاری از سفال ها مشابه گونه های دوران آغازایلامی یا شوش 3 منطقه خوزستان است. این امر می تواند حاکی از ارتباطات و تعاملات فرهنگی نزدیک ساکنان روستانشین و کوچرو حوزه رودخانه بشار با دشت شوشان و مسیرهای دسترسی بین هر دو منطقه بوده باشد. علاوه براین جنبه هایی از فرهنگ بانش فارس نیز در این سفال ها دیده می شود که با توجه به مجاورت و همسایگی این حوزه با دره های شمال فارس و حوزه رودخانه کر، احتمال چنین تشابهات و درنتیجه برهمکنش های فرهنگی وجود دارد. بررسی های سطحی و تصاویر هوایی قدیمی نشان می دهد که محوطه کردلاغری، استقراری با وسعت کمتر از یک هکتار بوده که با توجه به آشکار شدن لایه های فرهنگی آن در نتیجه تخریب محوطه و سفال های موجود، احتمالاً تک دوره ای بوده است. این محوطه بر روی پشته ای طبیعی و مرتفع با بلندی حدود 8 متر در نزدیکی رودخانه و بستری با رسوبات درشت دانه قرار گرفته که ممکن است متعلق به جوامع فصلی و کوچرو بوده باشد.
-
بررسی کاربردی و سبک شناسی مهرهای از دوره مس- سنگ تا اوایل عصر آهن در غرب ایران
2020اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﯽ ﻣﻬﺮﻫﺎ در ﺟﻬﺖ ﺑﺎزﺳﺎزی ﻓﺮﻫنگ های ﭘﯿﺶ از ﺗﺎرﯾﺦ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ اﺳﺖ و یکی از مدارک و اسناد مهم در باستان شناسی است که به دلیل پایدار بودن ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺮای ﺑﯿﺎن و روﺷﻦ ﺳﺎﺧﺘﻦ اﻋﺘﻘﺎدات، آداب و رﺳﻮم و ﻋﺎدات و ﺑﺎورﻫﺎی ﻗﻮﻣﯽ در اﺧﺘﯿﺎر ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﯽ ﮔﺬارد.علاوه بر این سهم بارزی در شناسایی بسیاری از مسائل گوناگون از ادوار گذشته و کهن دارد و تحقیقات و بررسی آن ها می تواند باب گشای بسیاری از مسائل و مجهولات بازمانده دیرین باشد، همچنین ﻧﺤﻮه ی زﻧﺪﮔﯽ روزﻣﺮه و ﻣﺤﯿﻂ زﯾﺴﺖ ﭘﯿﺮاﻣﻮن آن ها را ﻧﯿﺰ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﺤﺘﻮای ﻣﻬﺮﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮد. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻘﻮش ﺣﯿﻮاﻧﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﺶ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ زﯾﺴﺖ ﺑﻮم ﻣﻨﻄﻘﻪ ﭘﯽ ﺑﺮد و ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮد اﯾﻦ ﺣﯿﻮاﻧﺎت وارداﺗﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﯾﺎ اﮔﺮ ﮐﻪ وارداﺗﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﮐﺪام ﻣﺤﻮﻃﻪ ﯾﺎ ﭼﻪ ﻧﻮع زﯾﺴﺖ ﺑﻮﻣﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. پیدایش مهر تاثیر شگرفی در مناسبات تجاری و معاملات پدید آورد. ممهور کردن انواع کالاها و ظروف و خمره ها علاوه بر ثبوت مالکیت، نشانه امضای صاحب مهر را نیز داشته است. در همین زمان بود که حس زیبایی شناسی، بشر را بر آن داشت تا بر روی این مهرها کنده کاری کند و مفاهیم ذهنی و نیازهای خود را بر روی این مهرها پیاده کند .هنگامی که تاریخ و باستان شناسی در مورد یک جامعه به سکوت می گراید، با بررسی و شناسایی نقوش این گونه مهرها، می توان به جنبه های زیباشناختی موجود در جوامع پی برد. جنس ابتدایی ترین مهرها از گل پخته بوده است. نقوش مهرهای هزاره چهارم شامل اشکال هندسی بسیار ساده بود. هم زمان با پیشرفت جوامع در عرصه های مختلف، به تبع آن صنعت و هنر مهرسازی نیز دستخوش تغییر گردید و پیشرفت هایی حاصل نمود. یکی از نمودهای این پیشرفت، تغییر مهر استامپی به استوانه ای بود و همینطور نقوش با ظرافت و زیبایی بیشتری بر روی مهرها نقش شده اند، طی دوره های بعدجنس مهرها از تنوع بیشتری برخوردار شد. در این تحقیق تلاش گردیده تا مهرهای چهار محوطه ی(سه گابی،هکلان و پرچینه، گودین و چغاماران)در زاگرس مرکزی مورد مطالعه قرار گرفته اند که بازه ی زمانی مس-سنگ و مفرغ قدیم (یعنی اواخرهزاره پنجم و اواخرهزاره چهارم)را شامل می شوند. مهرهای به دست آمده از محوطه های مذکور اکثرا مسطح بوده اند و شاید 90درصد نقوش این مهرها هندسی بوده است.مهر استوانه ای از گودین تپه به همراه الواح گلی به دست آمده است که
-
تعیین حوزه نفوذ فرهنگ عبید شمالی (گارا) در غرب ایران
2020شکل گیری فرهنگ عبید در جنوب میان رودان در هزاره ششم و پنجم ق.م زمینه بزرگترین تغییر شیوه زندگی بشر با ورود به دوران شهرنشینی اولیه را رقم زد . غرب ایران به دلیل همجواری و همسایگی از یک سو و همچنین مسیر ارتباطات تجاری و تامین بسیاری از مواد اولیه مورد نیاز با مناطق شرق بود از این رو بیش از هر منطقه دیگر تحت تاثیر فرهنگ عبید قرار گرفت ، به نحویکه در مطالعات با ستان شناسی هزاره پنجم ق.م در زاگرس مرکزی همواره به وجود داده های مرتبط با تمدن عبیدی اشاره میشود. این تاثیر در بخشهای غربی زاگرس مرکزی به نسبت بیشتر دیده میشود. منطقه مریوان در واقع منتهی الیه شمالی زاگرس مرکزی محسوب میشود که شامل رشته کوههای پوشیده از جنگل و دشتهای محدود است که از طریق معبرهای طبیعی به دشتهای شمالی بین النهرین محلی که تکامل فرهنگ عبیدشمالی یا مرحله گارا دیده میشود ارتباط دارد. این وضعیت در بررسیهای میدانی دشت مریوان در فراوانی داده های مرتبط با این فرهنگ نیز گزارش شده است, یکی از تپه های مهم و کلیدی در دره مریوان تپه ای به نام " قلعه ننه" است که داده های آن نشان دهنده یک استقرار مرتبط با فرهنگ عبیدی در کرانه های غربی زاگرس مرکزی است کار کاوش در این محوطه در تابستان سال 1397 توسط تیم مشترک دانشگاه بوعلی سینا و موسسه ایزمئو ایتالیا نشان داد در بستری از داده های بومی تاثیر سبک سفالی نوع عبید 3 غیر قابل انکار است که این امر همزمان با دوران ارتباط فزاینده تمدن عبیدی به مرزهای شرقی تر است بر این اساس در این رساله به صورت متمرکز کار مطالعه بر روی سفالهای یکی از ترانشه های این کاوش به شیوه مقایسه سبک شناختی و تکنیکی انجام شده و در نتیجه مشخص گردیده است که تاثیرات فرهنگ عبید شمالی به صورت یک سبک سفالی شناخته شده در این منطقه در کنار سبکهای بومی منطقه رواج تام داشته است
-
بررسی باستانشناسی محوطه های هزاره ی اول ق.م شهرستان سردشت
2019از دیدگاه باستانشناسی، شمال غرب ایران در هزارهی اول قبل از میلاد بهدلیل رخدادها و دگرگونیهای فرهنگی، قومیتی و سیاسی، دارای اهمیت بسیاری است. حوزهی شهرستان سردشت نیز به عنوان بخشی از شمالغرب ایران تحت تأثیر این تحولات بوده است. وجود شواهد باستانشناختی متعلق به قوم مانا در تپه ربط 2 خود گویای اهمیت این منطقه از شمالغرب ایران است. با توجه به اهمیت این موضوع در حوزهی شهرستان سردشت و نبود اطلاعات کافی از وضعیت کلی استقرارها و همچنین در دسترس نبودن شواهد کافی از وضعیت فرهنگ سفالی این منطقه در دورهی مورد بحث و به منظور پیشنهاد کارکرد و تعیین جایگاه تپه ربط 2 در هزاره اول ق.م اقدام به طرح این پروژهی پژوهشی گردید که در این راستا با انجام بررسی میدانی در شهرستان سردشت و ثبت اطلاعات جغرافیایی محوطهها و گردآوری سفال و ثبت شواهد فرهنگی آنها، وضعیت شکلگیری محوطهها و همچنین وضعیت فرهنگ سفالی این حوزه در هزاره اول ق.م روشن شد. همچنین با توجه به شواهد موجود کارکرد احتمالی تپه ربط 2 و جایگاه آن در این حوزه تعیین شده است. بر اساس آنچه در این پژوهش صورت گرفته است وضعیت شکلگیری محوطههای هزاره اول ق.م در شهرستان سردشت تحت تأثیر عوامل مختلف جغرافیایی بوده و شکل کلی استقرارها به صورت طولی است. فرهنگ غالب سفالی در منطقه مورد مطالعه سفال نخودی ساده در طیفهای قهوهای و قرمز است و همچنین با توجه به شواهد باستانشناختی موجود تپه ربط 2 یک محوطه با کارکرد مذهبی و سیاسی است.
-
طبقه بندی و گونه شناسی آثار مفرغی موزه بوعلی سینای همدان
2019مبنا و معیار تحقیق پیش رو داده های مفرغی است که متاسفانه فاقد منشاء مشخص است و از چنگال قاچاقچیان اشیاء باستانی کشف و ضبط شده اند.این آثار که در حال حاضر در موزه آرامگاه بوعلی سینای همدان نگهداری می شوند، تعداد 48 شیئ مفرغی در نمود های انسانی، حیوانی و در مواردی کاربری نامشخص را شامل شده اند.در این پروژه با توجه به عدم کشف این اشیاء در محل برجای خود سعی بر آن شده است که با استفاده از شیوه تطبیقی، گاهنگاری و کاربری منطقی برای آنها ارائه شود. شباهت اشیاء مفرغی مورد بررسی با نمونه های مفرغهای لرستان، راستای تحقیق را بدان سمت و سو کشانید. بدین ترتیب با مقایسه این آثار با نمونه های لرستان از لحاظ فرم، شواهد ظاهری و تکنیک ساخت نتایجی مبنی بر گاهنگاری و سبک شناسی این آثار حاصل آمد. بنابر مطالعات صورت گرفته مشاهده شد که این داده های مفرغی به دو دسته کلی انسانی و حیوانی و در مواردی ترکیبی از هر دو فرم ارائه شده اند. علاوه بر این به لحاظ کرنولوژی بنا به مقایسات در زمینه فرم و کاربری عمده این آثار با داده های مفرغی لرستان مشابه بوده و بر همین اساس به قرون 9 تا 7 ق.م متعلق می باشند.همچنین تعدادی از این داده ها با نمونه های بدست آمده از دوران تاریخی به ویژه دوره ساسانی قابل مقایسه و تطبیق اند و در نهایت بر پایه مشاهدات و بررسی های میدانی آشکار گردید که در ساخت و تولید این یافته های مفرغی از شیوه موم گمشده و در مواردی از شیوه های ریخته گری و چکش کاری بهره گرفته شده است.
-
معماری نوسنگی در فلات مرکزی و زاگرس ایران
2017با استقرار بشر در روستاها و شروع دوره تولید غذا مهم ترین نیاز بشر برای استقرارر دائمی نیاز به ایجاد فضایی برای زیست بود که به صورت معماری با نمود . با توجه به اینکه بشر در مرحله جمع اوری و تولید خوراک دارای تفاوت هایی است لذا خلق و ساخت فضایی برای زندگی نیازمند دانش است که به نوع زندگی بشر مربوط میشود(دامداری _ کشاورزی). سیستم خاص معماری در مراحل پیشرفت و تکامل آن شکل می گیرد.در بسیاری از موارد هم اکنون بقایای قدسی توسط افرا بدوی مورد ستایش قرار می گیرند. از جمله این موارد میتوان به سنگ های مقدس اشاره کرد.در محوطه های نوسنگی کاوش شده از دوره نوسنگی میتوان تا حدود زیادی نوع ساختار واحد این فضاهارا بررسی کرد و روشن ساخت.